نقره کوب
نقره کوب

نقره کوب

^^

غر دارم ها ولی تا اومدم بزنم یکی یه آهنگ هم اسمم فرستاد.

غر ها کنسله فعلا

از سری پست های نمی دونم چی چی

دلم میخواد عاشق شم

دلم میخواد کسی رو برای دوست داشتن داشته باشم

اما همون یه نفری که ازش خوشم اومده بود خیلی دور بود و اونقدری شجاع نبود که دوست داشتنش رو بهم بگه هر چند که‌می دیدم دوستم داره.

لابد از این دور بودن می ترسید که حق داشت.

اون فامیل دورمون رو هم نخواستم که باهاش حرف بزنم، چون هنوز اونقدری سرم باد داره که میخوام ببینم زندگی چی میشه و به کجا قراره برسم و اینکه خب ۱۳ سال از من بزرگتر بود که در توانم نیست کنار اومدن باهاش.


درسم رو تموم کردم.

مدرک مبارک رو گرفتم و حالا منتظر نوبت طرحم هستم

اگه دیر تر از دو هفته بشه تو خونه قطع به یقین به مرز جنون خواهم رسید.

خواهر کوچیکه بچه مدرسه ای شده.

زندگی به منوال سابق داره راهشو میره و من فقط ایستادم و نگاه می کنم.



.

چه اینجا سوت و کوره

چه ناامید و سرخورده و غمگینم

چقدر روزای خوب دور و دیر به نظر میان

نه چرا؟

یه سری آدم از گوگل می رسن اینجا

چیو سرچ می کنید که به اینجا ختم میشه؟

از سری پست های الکی

چقدر زندگی به مویی بنده

داییم فوت کرد

صحیح و سالم بود

ترس از دست دادن آدما افتاده به جونم، اگه فلانی بمیره، اگه فلانی نباشه، من چی کنم؟ اگه من بمیرم، خونواده م؟