نقره کوب
نقره کوب

نقره کوب

از سری نکات مغفول

* با هر جور آدمی با هر رفتار و تفکری می تونم بسازم اما نمی تونم با نوجوونای تو سن بلوغ کنار بیام، تحملشون خارج از توانمه، نمی دونم شاید هم این یکی اینجوریه. امیدوارم حداقل من به این اندازه نچسب و غیر قابل تحمل نبوده باشم.

*یاد من باشد تو ترمای بعد جو نگیرتم و هفت واحد با بدترین استاد دانشکده برندارم با این استدلال که این چیزی نیست تو طول ترم می خونم خب.

* یاد من باشد، یاد شما هم باشد که رفتید کافه بستنی معجون سفارش ندید.

*بهم گفت چند تا صفت بارز داری اول اینکه خیلی با جربزه ای(؟)، رکی، عزت نفس داری و اصلا خجالتی نیستی، این آخریو رو چه حسابی میگه الله اعلم

*از قسم خوردن اصلا خوشم نمیاد، اینو دیشب فهمیدم.

*به قول دوست "ل" ما به هیچ جای نظام درمان نیستیم(بی ادبیه؟)، اگه پزشک بودی که هیچی، نبودی  بعضیا چنان ناامیدت می کنن که کلا از زندگی پشیمون میشی، با همین استدلال سه تا از دوستام رشته هاشونو که بد هم نبود ول کردن و امسال باز کنکور دادن، کاری که من بمیرمم حاضر نیستم انجام بدم

*تا اومدم گوشی بگیرم دلار چنان شلنگ تخته ای انداخت که ترجیح میدم حالا حالاها با این فکسنی سر کنم.

*دیکتاتور مصلح؟!


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.