نقره کوب
نقره کوب

نقره کوب

علت مرگ فین های تابستانه

زمستان را بیشتر از همه ی فصل ها دوست دارم٬ حتی اگر تا زانو در برف غلت بزنم و از سرما دماغم درست مثل آن توپ گرد روی بینی دلقک ها باشد و تا برف آب شد تمام زندگی ام را گل بردارد٬ باز هم این فصل عزیز است.

پاییز هم خوب است اگرچه هیچ وقت درک درستی از این فصل نداشته ام و فقط آمدن و رفتنش را در خلسه هایی در خلا(!) حس کرده ام.

بهار هم بگویی نگویی خوب است یعنی بدک نیست.

اما امان از این فصل دوم

ترکیب تاب است و ستان٬ تاب هم که از مصدر تابیدن است و از آن جایی می آید که در این زیبا فصل دلچسب٬ آفتاب پس کله هایمان را مورد عنایت قرار می دهد.

اصولا هر دعوایی دو طرف دارد٬ طرف دیگر این دعوا من هستم٬ آدمی که اصلا مریض نمی شود و اگر مریض شود با چند تا سوپ مامان پز همه چیز برایش حل می شود٬ یا آنقدر ادای سالم بودن را در می آورد که بدنش هم گول می خورد! این است که اصولا از آخرین باری که به بیمارستان یا پزشک برای درمان مراجعه کرده مدت هاست می گذرد(البته اگر چشم پزشک را فاکتور بگیریم)

پس مشکل چیست؟

بله این آدم مریض نشو که زمستان را به سخره می گیرد عادت دارد تابستان ها سرما بخورد٬ این است که یک روز تابستانی با دماغی گرفته از خواب بیدار می شود و فین فین کنان زندگی را از سر می گیرد٬آن قدر فین می کند و دماغش را بالا می کشد که جانش درحال در رفتن باشد. بعد در آخرین لحظات زندگی انگار که موضوع مهمی را فهمیده باشد دوباره زنده می شود و ققنوس وار به زندگی باز می گردد.

خب حس خوبی نیست که فردا روز وقتی علت مرگم را جویا شدند یکی با قیافه ای متاثر بگوید: تابستون سرما خورد٬ اون قدری فین فین کرد که تمام احشای شکم  به همراه قلبش از تو دماغش اومد بیرون!

نظرات 2 + ارسال نظر

سلااام "ایستاده با شاخه ی" عزیز کاملا موافقم منم عاشق زمستونم و برف! اصلا من دختر دی ماهم اما در مورد تابستون اختلاف نظر داریم و سوپ جوجه بخور!

سلام خیره به فانوس جان
اصلا من خودمم زمستونی ام
هعی تابستون:(

فا یکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت 00:31

حقیقتا منم از تابستون خوشم نمیاد ! البته من سرما نمیخورم معمولا تو تابستون ولی از گرماش و بیکاری و طولانی بودن روزاش بدم میاد!

فصل دوست نداشتنی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.