دقت کردم اکثر لباس های بیرونی ای که تو این یه سال خریدم ناخودآگاه طوسی بودن، از شال و کفش بگیر تا بافت و مانتو
دیشب تو خواب یه لباس خریده بودم و وقتی اومده بودم خونه یادم افتاده بود که اینم طوسیه، های های تو خواب گریه می کردم که من دیگه این رنگو نمیخوام.
اینه اوضاع خواب های ما
اولین روز کار دانشجوییم
مربوط به رشتهم
ساعتی سه و هفتصد و پنجاه
یه شیفت لانگ
و تو کل ماه سه تا شیفت=)))