نقره کوب
نقره کوب

نقره کوب

سندروم پلی سندرومیک

برای من درد های جسمی مهم نیستند، همین حالا که اینجا دراز کشیده ام و درد وحشتناکی از میانه ی کمرم راه گرفته و به سمت انگشتان دست و پایم روانه می شود می توانم ادعا کنم حالم خوب است، صبح اما خوب نبود، نشستم روی صندلی و گفتم دلم می خواهد گریه کنم، یکی گفته بود گریه کن و برایم دلیل هم آورده بود. دلایلش منطقی بود و من گریه کرده بودم، بعد سه قاشق از عدسی یخ کرده را به عنوان ناهار توی حلقم ریخته بودم و نشسته بودم سر جلسه ی امتحانی که یقین داشتم برگه هایش هیچ گاه تصحیح نخواهند شد اما همچنان حالم خوب نبود، گوشی ام را درآورده بودم و "نحوه ی انجام فلبوگرافی اندام های تحتانی" را سرچ کرده بودم، محض خالی نماندن برگه ی امتحان، گوگل دهن کجی کرده بود، یخ زده برگشته بودم خوابگاه در حالی که حالم خوب نبود، من تمام این حال های خوب نداشتن را به حساب تغییرات هورمونی می گذارم، سندورم پیش قاعدگی و قاعدگی و پس قاعدگی و پساقاعدگی، می شود روی هم چهار هفته یا بیست و هشت روز، کافی ست دیگر، بهانه ی خوبی هم هست برای خوب نبودن.

نظرات 1 + ارسال نظر
ریواس سه‌شنبه 25 دی 1397 ساعت 02:10 http://jot.blogsky.com

برگه هایی که تصحیح نمی شوند وای که چه قدر دلم از دست این استادها خون هست. ولی خوبه سر جلسه این قدر آزادی که از گوگل هم کمک میگیری. وای نگو خوابگاه و بی غذایی دلم گرفت.

رندوم نمره میده معمولا:)))
دیگه برگه م خیلی سفید بود دیدم آبرو ریزیه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.